توی این مسیر واقعا حس کردم تنها نیستم، خدمات omoc ساختار من و کسب و کارم رو از بن بست نجات داد

خلاصه داستان:
مدیر شرکت پس از سه سال کار فرسایشیدر نقطه از هم گسستگی کسب و کارش بود و دیگه انرژی و زمانی برای ادامه به شیوه قبل رو نداشت، که بعد از 8 جلسه در مسیر طراحی ساختار موفق شدیم به:

• طراحی تیم مدیریتی و جذب سرمایه گذار 
• کاهش 40درصدی زمان درگیری مدیر
• برگشت انرژی و انگیزه برای توسعه
• مشخص کردن شرح وظایف و طراحی بروکراسی داخلی

واقعا معلوم نبود داشتم چیکار میکردم، من کار میکردم اما درآمدم مال دیگران بود، کار رو بلد بودم اما مدیر نبودم، توی شش ماه چیزهایی رو یاد گرفتم و تجربه کردم که باید براش 10سال زمان صرف میکردم

خلاصه داستان:
چندتا کارگاه تولیدی داشت، توی محاسبات 20 تا 30 درصد از هر محصولش سود دریافت میکرد، اما چکاش برگشت میخورد، به سختی اموراتش میگذشت و به نظرش تنها مشکل تورم و نداشتن سرمایه در گردش کافی بود:

• قیمت تمام شده محصولات اصلاح شد
• برای سرکشی به کارگاهها و وصول مطالبات برنامه ریزی شد
• با مشخص کردن وظایف و گزارشهای روزانه تونست تفویض اختیار کنه

بزرگترین دستاورد برای من، پذیرش نقشهای صاحب کسب و کار، در نتیجه عملگرایی بود.

خلاصه داستان:
یک فروشگاه آجیل وخشکبار که با موضوع افزایش فروش مراجعه کرده بود، فقط بعد از 6جلسه یعنی کمتر از 2ماه مشاوره/کوچینگ به 20 درصد افزایش در فروش دست پیدا کرد:

• فعال کردن فروشگاه در اسنپ فود
• تولید محتوای ویدئویی برای اینستاگرام
• استفاده از پنل پیامکی برای جذب و نگهداشت مشتری

شرایط امروزم رو پذیرفتم، از رویا پردازی خارج شدم و اهدافم رو واقعی ترسیم کردیم، همین باعث شده دوباره بتونم بلند بشم و این به تنهایی برام شدنی نبود

خلاصه داستان:
مدیر یک شرکت پخش محلی با چالش جذب و نگهداشت به ما مراجعه کرده بود، اما بعد از کلاهبرداری ای که ازش شده بود عملا دیگه کسب و کاری نداشت:

• کسب درآمد بعد از 2 سال
• بهبود روابط حانوادگی و آرامش ذهنی
• مشخص شدن پله های سعود به اهداف واقعی